چگونه از میانگینهای متحرک برای خرید سهام استفاده کنیم؟

چگونه از میانگینهای متحرک برای خرید سهام استفاده کنیم؟
میانگین متحرک (Moving average – MA)، یک ابزار تکنیکالی ساده میباشد که اطلاعات قیمتی را با ساخت یک قیمت میانگین بهروزرسانی شده (updated average price)، تعدیل (Smooth) میکند. این میانگین میتواند شامل یک دورهٔ زمانی مشخص، مانند 10 روزه، 20 دقیقهای، 30 هفتهای و – یا هر تایم فریمی که معاملهگر انتخاب کند – باشد. فواید زیادی در استفاده از میانگینهای متحرک حین معامله وجود دارد، که از آنها میتوان به گزینههای موجود برای استفاده از میانگینهای متحرک، اشاره کرد. استراتژیهای میانگین متحرک بین معاملهگران محبوب بوده و میتوانند با هر تایم فریمی، متناسبسازی شود. در این حالت، این استراتژی هم برای سرمایهگذاران بلندمدت و هم برای معاملهگران کوتاهمدت، مناسب خواهد بود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
نکات کلیدی:
- میانگین متحرک (Moving Average)، یک اندیکاتور تکنیکالی است که بهصورت گسترده استفاده میشود، استفاده از این اندیکاتور نویز حرکات قیمتی را گرفته و نوسانات قیمت را تعدیل میکند.
- میانگینهای متحرک را میتوان با استفاده از چندین روش ساخت. و میتوان آنها را با تعداد روزهای متفاوت، تنظیم کرد.
- مشهورترین مورد استفاده از میانگینهای متحرک، یافتن جهت حرکت روند در بازار و پیدا کردن سطوح حمایتی و مقاومتی در نمودار میباشد.
- زمانی که قیمت یک دارایی به بالای میانگین متحرک حرکت میکند، یک سیگنال معاملاتی برای معاملهگران تکنیکال میسازد. علاوه بر استفاده از میانگینهای متحرک بهصورت منفرد، از آنها در ساخت دیگر اندیکاتورهای تکنیکال مانند اندیکاتور مکدی (Moving average Convergence Divergence – MACD) استفاده شده است.
اندیکاتور همگرایی-واگرایی میانگین متحرک – مکدی – در تحلیل تکنیکال چیست؟
چرا باید از میانگینهای متحرک استفاده کنیم؟
استفاده از میانگینهای متحرک، باعث کاهش میزان نویز (noise) در نمودار میشود. کافی است به جهت حرکت میانگین متحرک نگاه کرده تا بتوانید جهت روند در بازار را بیابید. اگر حرکت میانگین متحرک به سمت بالا بود، قیمتها بهطور کلی، حرکت صعودی دارند. اگر جهت حرکت میانگینهای متحرک به سمت پایین بود، حرکات کلی قیمتها، نزولی میباشد. در یک روند نزولی، میانگین متحرک ممکن است بهعنوان یک مقاومت عمل کند. در روند صعودی، میانگین متحرک میتواند نقش یک حمایت و یا کف (floor) را ایفا کند. در روندهای نزولی، میانگین متحرک میتواند مانند سقفی باشد که قیمت به آن برخورد کرده و دوباره به حرکت خود به سمت پایین ادامه میدهد.
شایان ذکر است که قیمتها همواره این چنین به وجود میانگین متحرک، توجه نمیکنند. قیمتها ممکن است از این خطوط گذر کرده و یا پس از رسیدن به آنها توقفی داشته و سپس حرکتی در جهت عکس انجام دهند.
بهعنوان یک راهنمایی کلی، اگر قیمتها در بالای میانگین متحرک قرار داشتند، روند صعودی است. اگر قیمتها در محدودهٔ زیرین میانگینهای متحرک قرار داشته باشند، روند نزولی است. هرچند، میانگینهای متحرک میتوانند از طول متفاوتی برخوردار باشند (که در ادامه به این مبحث میرسیم). بنابراین یک میانگین متحرک ممکن است نشاندهندهٔ یک روند صعودی بوده در حالی که میانگین متحرکی با تنظیمات متفاوت، یک روند نزولی را به نمایش بگذارد.
انواع میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک میتوانند به روشهای مختلفی محاسبه شوند. یک میانگین متحرک سادهٔ 5 روزه (Simple Moving Average – SMA)، قیمت بسته شدن 5 روز اخیر در نمودار را جمع کرده و آنها را بر عدد 5 تقسیم میکند و یک میانگین متحرک تازه برای هر روز میسازد. هر یک از این میانگینها به میانگین بعدی متصل میشوند که در کنار یکدیگر یک خط شناور را میسازند.
یکی دیگر از انواع محبوب میانگینهای متحرک، میانگینهای متحرک نمایی (Exponential Moving Averages – EMA) است. محاسبات در این میانگینها، پیچیدهتر میباشند. زیرا در این میانگینها، اطلاعات قیمتی اخیر دارای وزن بیشتری میباشند. اگر شما یک میانگین متحرک ساده 50 روزه و یک میانگین متحرک نمایی 50 روزه در نموداری یکسان اعمال کنید، متوجه خواهید شد که میانگین متحرک نمایی واکنش سریعتری در برابر تغییرات قیمتی، نسبت به میانگین متحرک ساده خواهد داشت. زیرا میانگینهای متحرک نمایی، وزن بیشتری را به دیتاهای قیمتی اخیر میدهند.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد میانگین متحرک نمایی میتوانید از مطلب آموزشی «میانگین متحرک نمایی (EMA) در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
نرمافزارهای نموداری و پلتفرمهای معاملاتی بهصورت خودکار محاسبات لازم را انجام میدهند. بنابراین هیچگونه نیازی به انجام محاسبات دستی برای بهدست آوردن میانگینهای متحرک، وجود نخواهد داشت.
لازم بهذکر است که هیچیک از میانگینهای متحرک برتر از دیگری نیستند. ممکن است یک میانگین متحرک نمایی در بازار سهام و یا بازارهای مالی، برای مدتزمانی عملکرد بهتر داشته باشد، و در زمانی دیگر، یک میانگین متحرک ساده بیشتر به کار ما بیاید. تایم فریم انتخاب شده (بدون توجه به نوع آن میانگین متحرک) نیز نقشی اساسی در میزان تأثیرگذاری این ابزار، خواهد داشت.
طول میانگین متحرک
میانگینهای متحرک معمول دارای طول 10، 20، 50، 100 و 200 میباشند. میتوان این اعداد را به هر تایم فریم نموداری (یک دقیقهای، روزانه، هفتگی و غیره) اعمال کنیم. این مورد بسته به افق زمانی معاملهگر (traders time horizon) خواهد داشت. (اُفق زمانی یا (investment time horizon)، به مدت زمانی گفته میشود که یک سرمایهگذار، انتظار دارد تا سرمایهگذاریاش را نگهداری کند.)
تایم فریم یا طولی که شما برای میانگین متحرک انتخاب میکنید که از آن تحت عنوان (look back period) نیز یاد میشود، میتوانند نقشی بزرگ در میزان کارایی میانگین متحرک داشته باشد.
یک میانگین متحرک با بازهٔ زمانی کوتاه، واکنشی بسیار سریعتر در مقابل تغییرات قیمتی، در مقایسه با میانگین متحرکی که دارای بازهٔ زمانی بلندمدت است، خواهد داشت. در نمودار زیر، یک میانگین متحرک 20 روزه را میبیند که حرکات قیمتی را نزدیکتر از یک میانگین متحرک 100 روزه دنبال میکند.
میانگین متحرک 20 روزه در نمودار فوق، میتواند برای معاملهگران کوتاهمدت از اثر بیشتری برخوردار باشد. زیرا این میانگین متحرک، حرکات قیمتی را نزدیکتر دنبال کرده و در نتیجه، تأخیر (lag) کمتری نسبت به میانگین متحرک بلندمدت ایجاد خواهد کرد. استفاده از میانگین متحرک 100 روزه، برای معاملهگران بلندمدت سودمندتر خواهد بود.
تأخیر، زمان لازم برای یک میانگین متحرک، برای صادر کردن سیگنال بازگشت قیمتی احتمالی میباشد. راهنمای کلی که پیشتر گفته شد را بهخاطر آورید، زمانی که قیمت در بالای میانگین متحرک باشد، روند بهصورت کلی صعودی میباشد. بنابراین زمانی که قیمت به محدودهٔ زیرین میانگینهای متحرک حرکت کند، سیگنال یک بازگشت قیمتی احتمالی را میدهد. یک میانگین متحرک 20 روزه، سیگنالهای بازگشتی بیشتری نسبت به میانگین متحرک 100 روزه، صادر خواهد کرد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد بازگشت قیمتی میتوانید از مطلب آموزشی «بازگشت قیمتی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
میانگینهای متحرک میتوانند از هر بازهٔ زمانی برخوردار باشند: 15،28، 89 و غیره. تنظیم میانگین متحرک بهگونهای که سیگنالهایی دقیقتر، با توجه به تاریخچهٔ اطلاعات قیمت صادر کند، میتواند در یافتن سیگنالهای آینده به معاملهگر کمک شایانی کند.
یک استراتژی دیگر که میتوان از آن استفاده کرد، استفادهٔ همزمان از دو میانگین متحرک در یک نمودار میباشد: یک میانگین متحرک با بازهٔ زمانی بلندمدت و دیگری با بازهٔ زمانی کوتاهمدت. زمانی که میانگین متحرک با بازهٔ زمانی کوتاهمدت، میانگین متحرک با بازهٔ زمانی بلندتر را به سمت بالا قطع کند، یک سیگنال خرید صادر شده است و نشان میدهد که روند حرکت خود به سمت بالا را آغاز کرده است. که از آن تحت عنوان تقاطع طلایی (Golden Cross) نام برده میشود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد الگوی تقاطع طلایی میتوانید از مطلب آموزشی «الگوی تقاطع طلایی در تحلیل تکنیکال چیست؟» دیدن نمایید.
در همین حین، اگر میانگین متحرک با بازهٔ زمانی کوتاهمدت، میانگین متحرک با بازهٔ زمانی بلندمدت را به سمت پایین قطع کند، یک سیگنال فروش را میسازد. و نشان میدهد که روند نزولی شده است. از این تقاطع تحت عنوان تقاطع مرگ (Death/Dead Cross) نامبرده میشود.
الگوی تقاطع مرگ (Death cross) در تحلیل تکنیکال چیست؟
معایب استفاده از میانگینهای متحرک
میانگینهای متحرک براساس دیتاهای تاریخی قیمت محاسبه میشوند، و این محاسبات هیچگونه قدرت پیشبینی بهصورت ذاتی ندارند. از این رو، نتایج تولیدشده توسط این میانگینهای متحرک، میتواند تصادفی و غیردقیق باشد. در برخی اوقات، بازار به محدودههای حمایت و مقاومت ساخته شده توسط میانگینهای متحرک توجه میکند، و سیگنالهای معاملاتی صادرشده درست میباشند. در برخی اوقات نیز، بازار به این اندیکاتور، توجهی نشان نمیدهد.
یک مشکل اساسی، زمانی رخ میدهد که حرکات قیمتی (Price Action) متلاطم شود (Choppy) – و قیمت دائماً به سمت بالا و پایین حرکت میکند – که باعث ساخته شدنِ چندین سیگنال بازگشت قیمتی اشتباه خواهد شد. زمانی که این اتفاق رخ میدهد، بهترین کار کنار گذاشتن این اندیکاتور، و استفاده از اندیکاتورهای دیگر برای تشخیص هرچه بهتر روند میباشد. اتفاق مشابه میتواند زمانی رخ دهد که تقاطعهای میانگینهای متحرک، برای مدتزمانی درهم پیچیده شود که میتواند سیگنالهای معاملاتی اشتباهی را صادر کنند.
میانگینهای متحرک، زمانی که بازار از روند قدرتمند برخوردار است بهخوبی عمل میکنند، اما در حالات رِنج (range) و یا حرکات افقی بازار (sideways)، عملکردی ضعیف از خود نشان میدهند. دستکاری تنظیماتِ بازههای زمانی، میتواند برای مدتی کوتاه چارهٔ کار باشد، با این وجود در برخی نقاط، مشکلات ذکرشده بدون توجه تایم فریم انتخاب شده، پیش خواهد آمد.
جمعبندی
میانگینهای متحرک، حرکات قیمتی را با ایجاد یک خط شناور، تعدیل میکنند. استفاده از این میانگینهای متحرک باعث تسهیل تشخیص جهت روند میشود. میانگینهای متحرک نمایی، واکنش سریعتری در برابر تغییرات قیمت، نسبت به میانگینهای متحرک ساده خواهند داشت. در برخی از موارد، این موضوع سودمند بوده و در برخی دیگر باعث ایجاد سیگنالهای اشتباه میشود. میانگینهای متحرک با دورهٔ زمانی کوتاهتر (برای مثال 20 روزه)، نسبت به میانگینهای متحرکی که دارای دورهٔ زمانی بلندمدتتر هستند (مانند 200 روزه)، واکنشی سریعتر نسبت به حرکات قیمتی نشان میدهند.
تقاطعهای ایجادشده توسط میانگینهای متحرک، یک استراتژی معاملاتی محبوب برای ورود و خروج از بازار بهشمار میآیند. میانگینهای متحرک میتوانند مناطق احتمالی حمایت و مقاومت را نیز نشان دهند. با این وجود که بهنظر میرسد میانگینهای متحرک توانایی پیشبینی بازار را دارند، آنها همواره براساس دیتاهای تاریخی قیمت محاسبه میشوند و تنها نشاندهندهٔ میانگینی از قیمت، در بازهٔ زمانی تعیینشده میباشند.
تیم تحریریه دیجی کوینر
این مقاله به کوشش هیئت تحریریه دیجی کوینر تولید شده است. تک تک ما امیدواریم که با تلاش خود، تاثیری هر چند کوچک در آگاه سازی فعالان حوزه رمز ارزها و بازارهای مالی داشته باشیم.
نوشته های بیشتر از دیجی کوینر